باید واسه امتحان یکشنبه بمونم.مقاله هم باید یکشنبه ارائه بدماز صبح خیلی  بیدارم و الان چشمام باز نمیمونه از شدت خوابعاقلانه ترین کار یه چرت نیم ساعته س.اما نمیتونم قبلش اینا رو نگم.

با بی معرفتی هم مسابقه رو رفت و هیچی نگفت.هم دیشب و با دوست جدیدش رفت.امروز هم اومده داره تعریف می‌کنه برام.چیکا کنم.دست بزنم برات.

ینی تو ده دقیقه حرف سه بار این نکته رو گفت که با ماشین اون رفته و با بچه ها نرفته.خب که چی.خوش به حالت

منم نیومدم.چراواسه حصوح امثال تو دور و برم

هوففففف

خوبه اینجا هست.نیازی به نوشتن لود


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها